آقای رئیس جمهور!

ساخت وبلاگ

تو در جنگل‌های ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار می‌کنی مرد؟

صندلی نهاد ریاست جمهوری چه کم داشت که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟

می‌خواستی بگویند مردمی هستی؟
خب مثل دیگران سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله می‌شدی و چند نفر آدم را پیدا می‌کردی و از بین‌شان ردی می‌شدی و صدای شاتر دوربین‌ها و تمام.

به جهنم که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را از هم نزدیک ندیده.

به جهنم که روستای کهنه‌لو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد.

به جهنم که روستای کیغول یک درمانگاه ندارد و همین ماه پیش زن جوانی، قبل از رسیدن به زایشگاه شهرستان، بچه‌اش سقط شد.

اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار می‌رفتی سید جان!
رفتی سراغ نقطه‌ای که کل مملکت بسیج شده‌اند برای پیدا کردنت؟

انصافت را شکر.
می‌گویند آن‌جا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛

پیرمرد روستای کهنه‌لو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟

دعا کن سید!
شب عید است...

یادداشت های یک عدد جوان دانشجو...
ما را در سایت یادداشت های یک عدد جوان دانشجو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7javan-neveshte بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 6 خرداد 1403 ساعت: 13:31